در سری مقالات ۱۰
از اونجایی که هیچ مقاله ای کامل نیست از شما میخوایم با نظرات خودتون فیلم های دیگه رو معرفی کنید و یا مقالات خودتون رو در گروهای فروم با بقیه به اشتراک بگذارید.
(نزدیکتر) CLOSER 2004
داستان چهار غریبه است که بطور تصادفی وارد زندگی همدیگر میشوند و روابطی بینشان شکل میگیرد. روابط وقتی پیچیده میشود که دو زوج همدیگه را می بینند و فکر خیانت به سرشان می افتد.
(عواقب یا پیامد) THE AFTERMATH 2019
در پی جنگ جهانی دوم ، یک سرهنگ انگلیسی و همسرش مأمور شده اند که در بازسازی پس از جنگ در هامبورگ زندگی کنند ، اما با مردی آلمانی که آنها در خانه آن زندگی می کنند ، تنش ایجاد می شود.
(ازدسترفته در ترجمه) LOST IN TRANSLATION 2003
یک ستاره سینمایی و یک نو عروس افسرده که با هم هیچ نسبتی ندارند، یکدیگر را در توکیو می بینند و رابطهای بین شان آغاز می شود.
(چری) ۲۰۰۹ CHERI
یک کمدی دراماتیک بسیار جذاب در اواخر قرن نوزدهم فرانسه ، در طول دختران خوشگل ، دوره ای از افراط اجتماعی و فرهنگی در طبقات عالی اروپا که فقط با شروع جنگ جهانی اول به پایان رسید. جایی که چری” پسری جوان پس از اینکه با زنی سالخورده که راههای عشق را به او آموخته وارد ارتباط می شود ،به انزوا رفته و وارد دنیای فانتزی می شود.
(ولنتاین غمگین) BLUE VALENTINE 2010
این فیلم داستان زوجی به نام سیندی و دین است که از زمان پیش از ازدواج که عشقبازی میکردند تا چندین سال پس از ازدواج را به تصویر میکشد. دین که در دبیرستان ترک تحصیل کرده بود، در یک شرکت حمل و نقل نیویورک کار میکرد.
سیندی یک دانشجوی پزشکی است که همراه خانوادهٔ غمزدهاش زندگی میکند و به مادربزرگش علاقه دارد. این دو به طور اتفاقی با هم در عرض چند هفته آشنا و عاشق میشوند. سیندی متوجه میشود که از دوستپسر سابقش باردار است بنابراین او و دین در ازدواج عجله میکنند.
خطر اسپویل ادامه متن داستان کلی فیلم است.
داستان تا چندین سال پس از ازدواج نیز ادامه دارد. آن دو اختلافات زیادی با هم پیدا کردهاند. تمام زندگی دین و سندی دخترشان است. دین در این زمان مشغول رنگ کردن خانههاست و سیندی به عنوان پرستار کار میکند.
دین در صدد این است که رابطهشان بهبود یابد بنابراین به سیندی پیشنهاد میدهد که برای مدتی به خانهای ساحلی بروند. سیندی میپذیرد ولی حتی در آنجا نیز با هم دعوا و اختلاف دارند. صبح روز بعد، سیندی به بیمارستان احضار میشود.
دین با عصبانیت به بیمارستان میرود و به خشونت میپردازد و فقط باعث میشود که طلاقشان اجتنابناپذیر شود. دین تصمیم میگیرد که خانه را ترک کند درحالی که دخترش به طرفش میآید و از او میخواهد که بماند.
سیندی دخترشان را بغل میگیرد و به دین اجازه میدهد که برود. دین از خانه دور میشود در حالی که آسمان پر از آتشبازی است. او در تاریکی شب محو میشود.
(ترانه به ترانه) SONG TO SONG 2017
درباره دو زوج جوان در آستین است. فِی (رونی مارا) و بی.وی. (رایان گاسلینگ)، کوک (مایکل فسبندر) و روندا (ناتالی پورتمن).
محوریت فیلم روابط این دو زوج و تنشهای آنها برای رسیدن به شهرت و در جدال با خیانت است که در قابی موزیکال از آستین تگزاس به تصویر کشیده شده است.
(لا لا لند) LA LA LAND 2016
اصطلاح لا لا لند یا سرزمین رؤیایی اغلب در اشاره به شهر لس آنجلس و هالیوود به واسطه سبک زندگی پر زرق و برق و پر از بریز و بپاش در این شهر بکار میرود.
البته این عنوان در فیلم حالتی کنایی دارد. هر چند در واقعیت هم برای توصیف خوشنشینان لس آنجلس خیلی وقتها به طعنه از کلمه لا لا لند استفاده میشود. داستان در زمان حال و در شهر لس آنجلس میگذرد.
میا (اما استون) دختر جوانی مشتاق بازیگری است که در کافی شاپ کمپانی برادران وارنر به عنوان پیشخدمت کار میکند و در فاصلههای زمانی آزمونهای بازیگری خود به بازیگرهای هالیوود قهوه لاته میدهد. سباستین (رایان گاسلینگ) نیز یک نوازنده پیانو سبک جاز است که فعلاً با نواختن موسیقی در کافههای دلگیر سر میکند و از طرف خواهرش لائورا تحت فشار برای ازدواج قرار گرفته است.
میا و سباستین موقع رانندگی در یک بزرگراه شلوغ در لس آنجلس به هم برخورد میکنند و کارشان به مشاجره میکشد. بعد از این مشاجره کوچک میا به آزمون بازیگری خود میرود اما آزمونش با موفقیت پیش نمیرود و او خسته و ناراحت به خانه برمیگردد.
همخانههای میا با اصرار زیاد او را به یک مهمانی کریسمس میبرند. در راه بازگشت از مهمانی میا که ماشینش را بخاطر توقف در پارک ممنوع از دست داده پیاده به خانه برمیگردد. در راه بازگشت او صدای زیبای نواخته شدن پیانو را از داخل یک کافه میشنود و وارد کافه میشود و در کمال تعجب میبند که پیانیست کسی نیست جز سباستین.
سباستین بخاطر نواختن این قطعه که برخلاف سلیقه رئیس بدخلق کافه بنام بیل» بوده است از آنجا اخراج میشود. میا به سمت سباستین میرود تا با او حرف بزند اما سباستین به او تنه زده و رد میشود. مدتی بعد در یک مهمانی میا بازهم به طور اتفاقی سباستین را در میان یک گروه موسیقی میبیند و برای همین جلو میرود و درخواست آهنگ من فرار میکنم» را میدهد و خودش هم با آهنگ شروع به درآوردن ادا برای سباستین میکند.
بعد از این اتفاق سباستین به سراغ میا میرود و گفتگویی سرشار از طعنه و کنایه بین آنها شکل میگیرد. در راه بازگشت از مهمانی میا و سباستین با هم همراه میشوند و به فراز شهر لس آنجلس رفته و برای هم آواز میخوانند و میرقصند.
روز بعد سباستین به محل کار میا میرود و آنها مدت زیادی با هم دربارهٔ رویاهایشان صحبت میکنند. میا میگوید از بچگی عاشق سینما شده و میخواهد بازیگر شود و سباستین هم از عشقش به موسیقی جاز میگوید و اینکه میخواهد کافهای مخصوص جاز در شهر باز کند.
بعد از این گفتگو گوشی میا زنگ میخورد و به او خبر میدهند که باید در یک آزمون بازیگری دیگر شرکت کند. او این کار را میکند اما آزمونش باز هم خراب میشود و او عصبانی به خانه بازمیگردد.
در خانه نامزد میا که گرگ نام دارد او را به یک شام دورهمی به همراه برادرش که تازه از سفر برگشته دعوت میکند. میا بدون هیچ رغبتی به شام میرود اما وقتی یاد قرارش با سباستین میافتد سریع رستوران را ترک میکند و به طرف سینما میرود جایی که سباستین منتظر او است. میا و سباستین به تماشای فیلم شورش بیدلیل مینشیند و سپس به طرف رصدخانه گریفیتس حرکت میکنند. عشق میا و سباستین در این مکان به اوج خود میرسد و آنها در رؤیای خود مشغول رقصیدن در ستارهها میشوند.
رابطه میا و سباستین ادامه پیدا میکند. میا که از رد شدنهای متعدد در آزمونهای بازیگری خسته شده خودش به نوشتن نمایشنامه روی میاورد و سباستین هم همچنان در کافهها پیانو میزند. بیکاری و فشارهای زندگی مشترک با میا بالاخره سباستین را راضی میکند که علیرغم میل شخصی اش به پیشنهاد کار دوست قدیمی اش بنام کیث جواب مثبت دهد و او و گروهش را همراهی کند. وارد شدن سباستین به این گروه ابتدا اتفاق خوبی به نظر میرسد اما به مرور او را از میا دور میکند.
تورهای متعدد گروه و میل به دیده شدن سباستین باعث میشود که بحث بین میا و او بالا بگیرد و مهمانی شامشان خراب شود. میا سباستین را ترک میکند و به خانه پدرش بازمیگردد. مدتی از این جدایی و انزوا میگذرد تا اینکه مدیر برنامه یک کارگردان مشهور از طریق سباستین به میا خبر میدهد که میخواهد از او برای فیلمش تست بگیرد. میا ابتدا راضی نمیشود اما با اصرار سباستین قبول میکند در آزمون شرکت کند.
میا در آزمون بازیگری سنگ تمام میگذرد و با خواندن آهنگی غمناک توجه کارگردان را جذب میکند. پنج سال میگذرد. میا تبدیل به بازیگری بزرگ شده و با مردی ازدواج کرده و یک دختر دارد و سباستین هم به رؤیای خودش رسیده و کلوپ جازی را در شهر باز کرده که با موفقیت رو به رو شده است. یک شب که میا به همراه همسرش برای خوش گذرانی به بیرون رفته است سر از کافه سباستین درمیاورد.
سباستین با دیدن میا در میان جمعیت دچار بهت میشود و به سراغ پیانو میرود و قطعه عاشقانه میا و سباستین» را مینوازد و با همین آهنگ در رؤیای زیبایی غرق میشود. رؤیایی که در آن او و میا با هم ازدواج کرده و بچه دار شدهاند و هردو به موفقیتهای زیادی در شغل دلخواهشان رسیدهاند.
بعد از پایان قطعه میا بلند میشود که از کافه بیرون بیرود اما در آخرین لحظه نگاهی به سباستین میاندازد و هردو لبخند تلخی به هم میزنند. میا کافه را به همراه همسرش ترک میکند و سباستین نیز مشغول نواختن پیانو میشود.
(کنار دریا) BY THE SEA 2015
داستان این فیلم درباره رابطهای است که از مسیر خودش خارج شده و مقاومت عشق تلاش این دو را برای بازگشت سلامت به این رابطه در پی دارد. در دهه ۱۹۷۰ یک نویسنده آمریکایی (برد پیت) که با همسرش (آنجلینا جولی) در حالی که زندگی مشترکشان به مرزهای بحران رسیده، به کنار دریایی زیبا و ساکت میروند.
(جاده انقلابی) Revolutionary Road 2008
این فیلم روایتگر زندگی یک زوج خوشبخت است که در دهه پنجاه میلادی در ایالت کانکتیکات (جاده رولوشنری) زندگی میکنند. این زوج به تدریج احساس میکنند که در زندگی شویی گرفتار شدهاند و شادمانی مورد نظرشان را نیافتهاند. آنها در نتیجه تلاش برای یافتن راهی برای تغییر زندگیشان با عواقبی تلخ روبرو میشوند که آنها را به جای اول بازمیگرداند.
(بروکلین) BROOKLYN 2015
بروکلین فیلم زیبایی است که قصهٔ ساده خود را به زیبایی روایت میکند.این یکی از آن فیلمهای کمیابی است که دیالوگهایش از فرط زیبایی در ذهن تماشاگر ماندگار میشود.
هیچ کلام و جملهای در این فیلم زاید نیست و هر کلمه و جملهای در جای خود و با کارکرد مشخص مورد استفاده قرار گرفته است.
طراحی صحنه و لباس فوقالعاده چشمگیر است و فیلم برداری هم به قدری استادانه صورت گرفته که این تصویر را در تماشاگر ایجاد میکند که فیلم در دهه پنجاه ساخته شده است.
یک فیلم رومانتیک و بسیار صمیمی که هر تماشاگر با هر پس زمینهٔ فکری و اعتقادی میتواند با آن ارتباط برقرار کند.
چجور عشقی رو می خوام؟ چه جور زندگی رو می خوام؟ تصورم از عشق چیه؟ زندگی یعنی چی؟اگه بخوام جواب این سوال هاتون رو بدم باید بگم باید بروکلین رو ببینید.
سایورس رونان در بروکلین نقش زن جوانی به نام الیس را بازی میکند. الیس در یک شهر کوچک در کشور ایرلند زندگی میکند. زمان وقوع حوادث فیلم در دههٔ ۱۹۵۰ میلادی است. الیس به همراه خواهر بزرگترش رز و مادر بیوه اش مری زندگی میکند. زندگی در ایرلند هیچ ویژگی خوشایندی برای الیس ندارد.
او گرچه دختر سختکوشی است اما هنوز موفق نشده یک کار دایمی برای خودش پیدا کند. الیس از حیث عاطفی نیز احساس کمبودهای شدیدی میکند. رز که نگران وضعیت زندگی خواهرش الیس است وارد گقتگو با کشیش میشود و با استفاده از کمکهای وی موفق میشود الیس را به آمریکا بفرستد تا در آنجا کار و زندگی کند.
الیس شبیه اجداد خودش سوار یک کشتی بزرگ مسافربری میشود و به آمریکا میرود اما از همان بدو ورود الیس به آمریکا مشخص میشود که قلب او هنوز در ایرلند است. الیس شهر بروکلین را برای زندگی و کار انتخاب کرده است. او در خانهای بزرگ و زیبا در بروکلین ساکن میشود.
چند زن جوان ایرلندی دیگر هم در این خانه ست دارند. خانم کیهو زن مهربان و شوخطبعی است که این دختران زیر نظر او در این خانه زندگی میکنند. الیس در فروشگاهی واقع در بروکلین مشغول کار میشود. خانم فورتینی چم و خمهای کار را به الیس یاد میدهد و او هم به سرعت همهٔ این هارا یادمیگیرد. پدر فلود کشیشی که الیس به کلیسایش میرود الیس را زیر بال و پر خود میگیرد و امکان ادامه تحصیل او را فراهم میکند.
در ابتدای ورودش به بروکلین مشکلات زیادی برای تطبیق دادن خودش با محیط تازه دارد اما به تدریج بر این مشکلات غلبه میکند. در ادامهٔ ماجرا در الیس در یک مجلس رقص ایرلندی با پسری به اسم تونی آشنا میشود. الیس ابتدا خیال میکند که تونی ایرلندی است اما به زودی مشخص میشود که او ایتالیایی است. به تدریج رابطهٔ عاطفی بین الیس و تونی شکل میگیرد. کمی بعد الیس خبردار میشود که خواهرش رز در ایرلند درگذشته است.
او که حسابی از شنیدن این خبر شوکه شده تصمیم میگیرد به ایرلند برگردد تا مادر عزادارش را تسلی بدهد. تونی اطمینان ندارد که الیس دوباره به آمریکا برگردد و به همین خاطر از الیس درخواست ازدواج میکند. آنها این راز را بین خودشان نگه میدارند.
الیس به ایرلند بازمیگردد و زندگی اش در اینجا به طرز غیرمنتظرهای دستخوش دگرگونی میشود. او نامههای تونی را بدون اینکه بخواند در کشوی میزش نگهداری میکند. سپس سر و کلهٔ زنی از گذشتهها پدیدار می شودو… فیلم بر پایه رمانی به همین نام، نوشته کالم توبین (Colm Tóibín) ساخته شده است.
درباره این سایت